بیچاره قلب غافل!
بعد از سالها نشسته ام پشت وبلاگم
کامنت های قدیمی را میخوانم
یعنی الان کجا هستند؟
کسانی که روزگاری با همه شوق منتظر بودم بخوانندم
قلبم غافلم نمیداند چرا من ثابت روی صندلی این همه دارد تند تند میزند
بعد از سالها نشسته ام پشت وبلاگم
کامنت های قدیمی را میخوانم
یعنی الان کجا هستند؟
کسانی که روزگاری با همه شوق منتظر بودم بخوانندم
قلبم غافلم نمیداند چرا من ثابت روی صندلی این همه دارد تند تند میزند
اما آن چیزی که گرفته
ارتباط است
شیخ میخواست بگوید
خداوند مسخره کنندگان را دوست ندارد
مسخره کنندگان را مسخره می کرد
دلم میگیرد
تازه میفهمم مال و بنون یعنی چه
گاهی "مال" یا همهی مالت همین وبلاگ است.
انقلابی که با مرگ بر کاخ نشینی آمد
و سردمدارانش کاخ نشین شدند
بی خواب تر
آنان که از حقوق زن دفاع میکنند
حقوق زن را بیشتر از همه پایمال میکنند
باید حضور و غیاب ها را بود
آنقدر بودند و هستند که میشود حماسه حضور
..... صحبتی از غیاب نیست
هیچ وقت فکر نکن دیگران در مورد تو چه فکری میکنند
چون اصلا دیگران در مورد تو فکر نمیکنند
بلبل همیشه در فراق گل نمیخواند
گاهی هم بلبلی آنقدر دلتنگ است
که بلبل های دیگر را به خواندن وا میدارد
باران حکمت قلبت را در بر میگیرد
چهل روز خوب باش و چون چهل ساله ها حکیم باش
میشود
میتوانی؟
اگر بخوانی شان
کبوتر با کبوتر پاک با پاک
کند پاکی درون پاک پرواز ...
انسان های ضعیف با خاطرات خوبشان زندگی میکنند
و انسان های هوشمند، با ساختن خاطرات خوب
+ از زیاد گفتن یادش بخیر ها بترس
+ کن بین العدمین ... روایت از حضرت امیر که یک بخشش اشاره داره به این که در گذشته مباش و در حال زندگی کن.
خوبی را بد میکنند
هیچ وقت به خوب بودن خوبی ها شک نکن
+ از حرف مردم ترسو نترس.
هزینه اش
خویشتن داری است
صبر است...
زمانی مردم به تو اعتماد میکنند که تو به خدا اعتماد داشته باشی
غروب جمعه آفتاب!
وقتی روی آفتاب از خجالت ندیدن روی تو سرخ میشود
غروب آن روز دلگیر تر
وقتی معشوقت نیاید!
واژه هایش بی تاب تر از خودش بودند
لیلی لیلی نبود
برآشفت از گستاخی واژه ها
که علی
از چاه های کوفه
مکانی بلندتر
برای درد دل
نیافت
روزهای آخر که میشود
هی با خودت زمزمه میکنی
میدونم!
حتما منو بخشیده
حالا میتونی آروم تر گریه کنی!!
چون حق خودشونن و ناحق کسی که با اونا نیست
مهمون حرمت داره
خودت گفتی رمضان ماه مهمانیه
و همه ما مهمان!
نتیجه رو بگم؟
قدر لحظه هایت را نمیدانی
شب قدر میشوی
از لحظه هایت هزار برابر استفاده میکنی
+ همین فراتر از نقطه نیست!
دیگر به گذشت روزگار ایمان ندارم
روزگار بی رحمیست
گذشت ندارد
هر چه میگذرد انگار همین دیروز بود که رفتی
روزگار قصد گذشتن ندارد
اصلا نمیگذرد
به داغ تو که رسید
روز رفتنت ماند و گذشتن را فراموش کرده
+ برای خاله ی مهربانم ، که نوزده رمضان پارسال برای همیشه رفت.
دارد یک سال پیش میشود
همین روزها بود که دنیا همه پستی اش را نشانم داد
همانقدر که قدر نفَست را بدانی
قدر زندگی ات را هم میدانی
همسر زندگیست!
راستی تو چقدر قدر نفَست را میدانی؟
خوش به حالی کسانی که
وقتی دم افطار بهشان میگویی: روزه ات قبول
لبخند میزنند
من هنوز جز لبخندی تلخ و قبول باشه ای ساده
چاره ای ندارم.
+ خوش به حال آنکه چشم و زبانش هم روزه است.
نه ماه برای زن - چهارده روز برای مرد
میرتسم از روزی که
مرخصی زایمان تصویب شود
چهارده روز برای زن - نه ماه برای مرد
+با این روند که پیش میرود و مردها خود را شبیه زنان میکنند، بعید هم نیست.
اشک بر کشته ی روز دهم نبود
+گاهی یواشکی اشک هایم را لای اشک های بر مولا جا میدهم.